مقدمه‌سازی ظهور

صحبت در باب لعن شیخین جعل حیله و حُقّه‌ی سیاسی به‌عنوان بینه و اماره‌ی شرعی در ایجاد پروپاگاندا و یک کاریزمای سیاه و ظلمانی جهت منکوب کردن مخالف نیست. چنین سیره و سنتی ادامه‌ی رفتار سیاسی شیطان و بدتر از شیطان قابیل و بدتر از قابیل نمرود و بدتر از نمرود فرعون و بدتر از فرعون بخت‌النصر و بدتر از بخت‌النصر کورش هخامنشی است. کورش بنیانگذار سلسله‌ی هخامنشیان انسان باخدایی نبود. یک کافر است که با بازیچه قرار دادن دین به حاکمیت و حکومت سیاسی خود مشروعیت بخشیده و با دستاویز قرار دادن شریعت الهی جماعتی را که ضد او بودند کافر معرفی کرد و بر حلال شمردن جان و مال و ناموسشان فتوا داد و دستور حکومتی صادر نمود. به التزام عملی به اصل ازلی و قدمی ولایت مطلقه‌ی فقه و موجبه‌ی کلیه‌ی دفع افسد به فاسد حتما محمد رضا شاه پهلوی بهتر از کورش هخامنشی است و کنار قبر پر از تهی کورش به‌درستی گفت کورش بخواب که ما بیداریم. محمدرضاشاه پهلوی در قیاس با کورش هخامنشی مانند یک فرشته‌ی مهربان و دلسوزتر از مادر است. داریوش سیاست‌مداری بدتر از کورش بود توحیدی و ولایی فارس که با خدمتگزاری به کورش فرزندانش به قدرت رسید اما پس از اعلام شاهنشاهی بر ایران‌زمین و جانشینی کورش به قلع و قمع پسران کورش پرداخته و دخترانش را به عنوان کنیز به حرمسرای پادشاهی ملحق ساخت. اهورامزدا برای شاهان هخامنشی بازیچه‌ی توجیه قدرت بود

حد اعلای مفاهیم مهری و وحیانی ایرانی در نزدیک قلل البرز مرکزی مانند دماوند و علم‌کوه جریان و سریان دارد. به بخش جنوبی وادی ری و به بخش شمالی رویان گفتند که از دیرباز محل سکونت سکاها است. حسین فرزند علی در کربلا شهید می‌شود و به عمر پسر سعد می‌گوید تو از گندم ری نمی‌خوری. حسین امامت و ولایت را در حد نهایت دارد. در کربلا شهید می‌شود و گندم وادی مبارک ری را به موجب اتصال تکوینی با یاسین پیامبر بر شامیان حرام می‌کند. حرمتی که تا حال ادامه دارد و برای ابدیت باقی خواهد ماند. یک فلسطینی یا یک اردنی یا یک لبنانی یا یک سوری نمی‌تواند در مناطق سکانشین ایران خوش‌گذرانی کند هر چند از فرهنگ ایرانی خوب شنیده و انگاره‌ای بهشتی از ساکنین شهرهای ایرانی دارد. مردم خطه‌ی البرز و پس از آن متصل به مشهد به‌واسطه‌ی دعای حسین فرزند علی محل عذاب و فتنه برای شامی محسوب می‌شوند. پیروی از چنین انسا‌های شروری موجب نحوست ذاتی انسان شده و هلاکت اجتماعی قطعی می‌گردد

لعنت بر شیخین از سیره‌ی دینی سادات هاشمی است که دائر مدار مسئولیت الهی است. نمی‌توان دین را به خاطر غیبت حضرت مهدی تعطیل کرد. شریعت حقه به‌واسطه‌ی اتصال خانوادگی با سادات حسنی و حسینی که در شرق و غرب عالم اسلامی از طریق پدران به یکی از امامان معصوم مختوم هستند باقی مانده است. فهم دینی چنین ساداتی با دیگر مردمان تفاوت دارد چرا که بصیرت و اتصال نورانی و وحیانی به عالم غیب و برتر از ابراهیم دارند. نمی‌شود دین را بدون مودت به قربای پیامبر خاتم فهمید و ضمنا به دیگران منتقل کرد. توضیح‌المسائل کتابی آبی با اصالت رخداد بدترین موارد نگارش شده است و عموما اهل‌احتیاط از آن بهره می‌برند. بهره‌مندی از فقه امتزاجی است و به تطور ایام و عمل به احکام نورانی حاصل می‌گردد. به هیچ وجه با تقدم قدیم‌الاسلام بر جدیدالاسلام یا مسلمان انقلابی و جهادی بر اقشار سنتی امتزاج امر قابل استنباط نیست. در کل زندگی دستش به سیاه و سفید نخورده و پوستش از برگ گل نازک‌تر است صحبت از کار فرهنگی امتزاجی اجتماعی می‌کند. چنین فردی فهمی از شریعت و خداوند ندارد و حتی یک دور قرآن را نخوانده است. خدا در قرآن با کسی شوخی ندارد. قرائت قرآن به دستور نص صریح آيات قرآن به اندازه‌ی شرح صدر و شاکله‌ی وجودی انسان است(فاقرءوا ما تیسّر منه: آیه‌ی ۲۰ سوره‌ی مزمل) . در زمان غیبت مهدی مسئولیت سادات هاشمی حسنی و حسینی خطیر است. حضرت مهدی در بیداری متصل به وحی و فرشتگان الهی است. سادات مسئول دیانت فاطمی هستند چرا که به امام اول دستور داد تا سلام و تحیت مرا که مادر سادات حسنی و حسینی هستم به ایشان برسان. چنین سلامی احسان است و پاسخ احسان به اقامه‌ی عدل و برگزاری جلسات مذهبی و پاسخ به مسائل شرعی نیست بلکه واجب عینی در تکفّل امر خلافت الهی و تداوم ذکر الهی و حفظ شریعت است. باید در عدالت به مرزهایی نزدیک به عصمت مهدی رسید تا عموم مردم به رای‌العین برکت الهی را دریابند و عامل به فرائض شوند. به سلام فاطمی است که صاحب ذکر بالقوه مقام و منزلتی بالاتر از بودا و عیسی مسیح دارد. از کارما رها شده و از هرگونه رجس و دنس شرک و کفر باطنی پاک است. شهوات در وی مختون است و سایه‌ای ندارد چرا که خداوند بر تمام زندگی‌اش سایه‌ی ولایت خویش را گسترانیده و نظارت دارد و کفایت حیات مادی و معنوی وی را ضمانت کرده است

جرجیس پیامبر سه قیام بزرگ جهت مقدمه‌سازی ظهور عیسی مسیح داشت که هیچ‌کدام به موجب وحیانی بودن جوک‌ها و لطیفه‌ها و مثل‌های ایرانی و گوشت‌تلخی ذاتی‌اش مورد تائید حضرت حق سبحانه و تعالی قرار نگرفت. بنا بر مثل‌های مشهور مکتب ایرانی تبعیت و پیروی از جرجیس نشانه‌ی سفاهت نفس بوده و سفیه پیرو اسلام یا حنیف یا آئین و روش زندگی ابراهیم خلیل‌الله نیست(از میان همه‌ی پیامبران جرجیس را انتخاب کرد یعنی انتخابی معقول نداشت). دو جهاد اول جرجیس به شکست منجر شد اما دستاوردهایی داشته است. در قیام اول اصحاب رس یا اصحاب رود ارس از میان رفتند که سده‌ها پس از اقامه‌ی امر به معروف و نهی از منکر امتزاجی اجتماعی جرجیس است. در قیام دوم جنگ‌های ایران و روم حادث شد که جنگ حران و پادشاهی سزار یکی از اثرات جانبی احیای دین و جهاد ثانی جرجیس است. در قیام سوم که سیصد سال پس از ظهور عیسی مسیح ایجاد شد با بازیچه قرار دادن تعالیم مسیح یاجوج و ماجوج در قفقاز زنده شدند و با نصرت معنوی و تکوینی اصحاب کهف در سرزمین کنعان از میان رفتند و برای عدم ظهور شياطين و ابلیس و یاجوج و ماجوج و عمالیق تثلیث در جای‌جای سرزمین‌های نصرانی رسمیت یافت. اگر بیان شود پدر خدا نیست اما شبیه خدا است. پسر خدا نیست اما شبیه خدا است. روح‌القدس خدا نیست اما شبیه خدا است شرک مورد اشاره‌ی قرآن‌کریم از میان رفته و سازگار با توسل و توکل و شفاعت موجود در شریعت حقه است. در حال حاضر نیز عصبیت ابراهیمی از قاره‌ی آمریکا تا شام و فلات ایران در جریان است. چنین تقابلی جهت مقدمه‌سازی ظهور طولانی است. حتما نفحات جهانی مهدوی و حسینی موجب برکت ساکنین کره‌ی زمین از هر رنگ و نژاد و احیا و اموات است اما باید دانست اشراط‌الساعه بخش لایتجزی مقدمات ظهور است چرا که مدعیان از انتهای جهنم داعیه‌دار بسط صلح و صفا در عالم می‌شوند یعنی به بیان عامیانه درب‌های ظلمات سبع جهنم در شرق و غرب زمین باز شده و هل من مزید آتش آن در گوش همه‌ی ساکنین کره‌ی زمین زمزمه می‌شود. به جهت انکار شرک و اصرار بر خردگرایی محض فقهی دفع خطر احتمالی واجب عقلی است بنابراین عمل به احتیاط واجب و مستحب و وسواس‌های عقلی منطقی بوده و منطبق بر اجتهاد فقیهانه‌ی جواهری عین شریعت است

Leave a comment

Design a site like this with WordPress.com
Get started